پیام نوروزی رهبری ایران رونق تولید را مورد توجه قرار میدهد. این سخن البته به عنوان یک راه حل مطرح نیست. این که تولید باید رونق بگیرد بیشتر یک مسئله است که باید به راه حل آن پرداخته شود. احتمالا رهبری هم این مورد را به عنوان مسئله طرح کردهاند و نه راه حل. اما به هر حال این سخن سخن تازهای هم نیست که مختص امسال یا سال قبل و سال دیگر باشد. معیار تولید ملی یکی از معیارهای کهن و مقبول همگان اقتصاد است.
تولید دکمهای ندارد که کسانی که مخاطب حرف رهبری هستند دکمهاش را بزنند و زیاد شود. در ادامه به راه حل رونق تولید در ایران از نظر خود میپردازم.
ادامه مطلبیکی از نحوههای متداول و از نظر دین تایید شدهی کار اقتصادی، اجیرشدن و اجیرکردن است. اما همین نکته سنگ بنای اقتصاد سرمایهدارانه است که در یک آرمانشهر دینی جایی ندارد. میخواهیم در این نوشته با موشکافی نوعی از اجیرکردن و اجیرشدن را بیابیم که صدمهای به آرمانشهرمان نزند.
با مشاهدهی این خبر سهمگین بر آن شدم تا چند مفهوم جالب را به اشتراک بگذارم تا به خاطر بی تفاوتی عذاب نکشم. مدیر گاج همراه بعضی دیگر ذینفعان حوزهی چاپ کتب کمک آموزشی به قم و نزد تعدادی از آیتاللهها میرود و پیش آنها شکوا میکند که چرا تکالیف درسی میخواهد حذف شود؟ اگر مشتاق خواندن جزئیات خبر هستید میتوانید به آن مراجعه کنید و البته ضمنا حرفهای مستند من تنها مستند به این خبر است که شاید بالا و پایین هم داشته باشد. اما چیزهایی اقصی نقاط بدن مرا سوزاند که در رابطه با آنها با شما درد دل خواهم گفت.
ادامه مطلباز دل نرود هر آنکه از دیده برفت / مانده به دلم همچو ایمیلان درفت
CC شدم و به سمت دیگر رفتی / غافل شدهبودم ز حقوقی نفتی
گشتی به سرم نقطهی مرجع زان رو / دیگر نرود ز سر به دل یک مهرو
گاهی ز رقیب در خیالم نالم / گاهی زخیال فارغ از احوالم
از دل برود هر آن که از دیده برفت / لکن چه کنم خیالش از دیده نرفت
لابد که پرستیژ ندارد سحرت / سحر از سر من نشد ز شب تا سحرت
حتی نروی ز دیدهام تا بروی / از دل که عجیب سمت او میگروی
خامش شو غریب بندهاتی ور نه / شد آب رخت ز سطح ظرفش سر نه؟
انسانها متخصص شدند و دیدند اینطور بهتر نتیجه میگیرند. آفت موضوع آن بود که فکر کردن و فهمیدن هم تخصصی شد. فقه در لغت به معنی فهم است. اگر فقه تخصصی شود به آن معنی است که فهم از کسانی که تخصصشان فقه نیست ساقط است. پس معلوم است که فقه نباید تخصصی باشد. چرا این کار را نکنیم که از هر گروه و صنفی یک نفر در دین تفقه کند و بعد به سمت صنف خود بازگردد و آنها را هشدار دهد؟ «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»
ادامه مطلبرفتی و نمانده راهی به جز از قفا بریدن - مگسی چو من زبون را چه به قافها پریدن؟
تو مهینی و شهینی تو عجایبآفرینی - سیهای چو من زبون را چه به شاهها رسیدن؟
همه رفته از سر و دل هوش و شور و مر شده گل - خرفی چو من زبون را چه به یوسفی خریدن؟
قدح نیاز سفتم، همه جانماز شستم - چفتی چو من زبون را چه به از قدح رمیدن؟
فام سیم تک خریدم به جدار دل کشیدم - عمله چو من زبون را چه به نقش مه کشیدن؟
همه عمر سیم و زر شد، همه عمر از قفس شد - کاسبی چو من زبون و لب عمرها چشیدن؟
قصهی خیال و خال و خس بندهاتیام من - سادهای چو من زبون را چه به متروپل دویدن؟
وای بر کسانی که مفهومی درونذهنی مثل زیبایی ادبی را به عنوان معجزه جا میزنند. آیا قرآن در دنیای امروز چیز عجیبی دارد که بتوان به آن معجزه گفت؟ اگر دین بخواهد ظهور و بروز اجتماعی و غیر فردی داشته باشد باید معجزهای که بیان میکند چیزی برونذهنی و بین الاذهانی باشد. وم معجزه در دین هم مجال دیگری میطلبد ولی همین بس که دیدگاه تجربهگرا برابر چیزی جز معجزه فروتن نمیشود. وانگهی زیبایی ادبی قرآن برای بخش بسیار بزرگی از مخاطبانش که چندان با عربی آشنا نیستند محلی از اعراب!! ندارد. اگر شما هم با من همدل هستید به ادامه مطلب بیایید تا نمونههایی از اعجازهای علمی و قابل طرح در قرن 21 را بیان کنم.
ادامه مطلباگر به کودکی در مجلس عزای حسین گریهات نمیآمد نهراس. خداوند موهبتی به بلندای فاهمهی عقیلهی بنیهاشم به تو عطا کردهاست. منت خداوندی را که مرا گریهکن مجالس پدربزرگ و مادربزرگ و امثال آن قرار نداد. خدا را شکر میکنم که مرا گریهکن ناکامی جوان حسین نساخت. همین بس که به حال افسرده و مستمند خود گریه کنم. همین بس که از روی حب ذات و بعد مسیر و توشهی ناکافی گریه کنم.
خداوندی را شکر میکنم که مرا الاف ی عزا نکرد. سرمایهداران ایالات متحده زندگی شبانه و سرزمین دیزنی (Disneyland) را به پا کردند تا 99 درصد محروم را خاموش کنند. در بلاد ما هم های عزا بهپا شدند تا آتش جوانان عدالتخواهمان خاموش شود. تا صدای اعتراض به نظام مالیاتی خاموش شود. تا صدای اعتراض به اقتصاد حاکمیتی خاموش شود. تا سلبریتیهای مقدس ترویج شوند. جوان آمریکایی تیشرت خوانندهی محوبش را میپوشد و چه بسا اندکی از اخلاقیات وی نداند. جوان ایرانی هم تیشرت سلبریتی مقدسی را میپوشد. جوان ایرانی سنگ ولایت مطلقهی فقیه را به سینه میزند و مرگ بر ضد ولایت فقیه میگوید و وقتی از او میپرسی «ولایت فقیه چیست؟» از پاسخ میماند. چیزی است که معتمدانش تاییدش کردهاند. چیزی است که همبسته با خدا و الهیات است. چیزیاست که پرچمش در مقابل پرچم ابتذال است. مگر میشود مورد انتقاد باشد؟
نکتهی ظریف قرآن این بود که گفت «اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس» و نگفت «آمنوا کما آمن الناس» که مبادا پیروی از جماعت را تاییدکند. چارهای نیست «فلن تجد لسنت الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا». تغییرات اجتماعی طول میکشند. عمر امپراطوریها تقریبا 300 سال است. من و تو احتمالا از شیرینی میوهی اجتماع معتدل ایرانی نخواهیم چشید ولی میتوانیم پوستی برای درختش باشیم که جسدمان تنه را از سرمای حوادث حفظ کند.
خواهی مجری طرح سطلهای زباله در شهری باش یا عضوی از یک انجمن مردمنهاد حامی سلامت و بهداشت شهری و یا یک فیلسوف اخلاقی که آشغال ریختن را منع میکند. هرکه هستی کارت را درست انجام بده. به قول آن سرور پیر جمارانی «هر جایی هستی آنجا را مرکز عالم بدان». یادبگیر که سعادت را در خرج تقوی و انجام عمل اخلاقی مطابق فاهمه بسنجی نه در اقبال و ادبار روزگار که «. لا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم».
سلام، در حال قدمزدن بودم که بعد از ی تفکر به ایدهای رسیدم که شاید برای شما هم جالب باشد. در متون دینی توصیه میشود که سعی کنید همسر خود را از کسانی که توان جسمی بیشتری دارند انتخاب کنید. با کمی تفکر به این رسیدم که شاید این معیار برای زمانه ما باید تغییر کند.
ادامه مطلب
آیا میدانستید تصمیم در مورد تقلید نمیتواند چارچوبی تقلیدی داشته باشد؟ قبل از این که انسان شروع به تقلید کند چطور میتواند از کسی در موضوع چگونگی انتخاب مرجع تقلید، تقلید کند؟
آیا میدانستید در اصول کافی حدیثی هست که علت کسوف و خسوف را سقوط این اجرام از کشتیهای حاملشان در دریای آسمان میداند؟
آیا میدانستید عده ندارد؟
آیا میدانستید روایتی وجود دارد که ازدواج موقت با را صحیح میداند با این دلیل که موجب جانشین شدن یک سنت خوب به جای یک سنت بد است؟
آیا میدانستید کلمهی معروف و منکر از نظر ریشه باید رابطهای معنایی با عرف و نکره (عجیب به دلیل ناشناخته بودن) داشته باشند و این دو کلمه با دو کلمهی حلال و حرام فرق دارند؟
آیا میدانستید استفاده از بیتکوین نمیتواند به دلیل ما به ازای مادی نداشتن حرام باشد و در عین حال ریال و دلار حلال باشند؟ چون این دو ارز هم به دلیل استقراض و کسری بودجه و اعمال تغییرات بانکهای مرکزی ما به ازای مادی ندارند.
آیا میدانستید اولین سند موجود پیرامون حضرت رقیه مربوط به قرن پنجم است؟
آیا میدانستید پیامبر اسلام تاجری بین المللی بوده و صدور معانی ژرف از ایشان بدون وحی بعید نیست؟
آیا میدانستید باستان شناسی به نام دن گیبسون تحقیقاتی کرده است و مستندی در نقض محل فعلی قبله مسلمانان ساخته است؟
آیا میدانستید عوارض طبیعی قرآن اصلا به حجاز شبیه نیست و بیشتر شبیه مناطق شمالی شبه جزیره عربستان است؟
آیا میدانستید برای این که قیمت دلار را افزایش دهید نیاز به منابع متنابهی ریال دارید تا تقاضای دلار در بازار را افزایش دهید پس دشمنان خارجی به دلیل نداشتن ریال لازم نمیتوانند چنین کنند؟
آیا میدانستید اگر مشکلات به علت تحریم یا دشمنی دشمنان خارجی باشد با تدبیر حاکمیت داخلی قابل حل نیستند؟ چون برای رفع یک مشکل باید علتش رفع شود.
آیا میدانستید تسهیلات حاکمیت برای اشتغال توانایی ادامه ی حیات کسب و کار مورد حمایت را فلج می کند؟
انشالله این مطلب تکمیل خواهد شد.
ما نباید کورعمل کنیم. نباید پتانسیلهای اجتماعی به تجمعهای بیهدف و برای تخلیهی هیجان ختم شود. باید پتانسیلهای اجتماعی در جهت درست اصلاح موارد مورد نیاز استفاده شود. مردمی که هیجان دارند هستند که میتوانند برای اصلاح ساختارها هزینه بدهند. در شرایط عادی مردم ریسک دادن هزینه برای تغییر ساختارها را نمیدهند به به نظر میرسد در شرایطی مثل شرایط کنونی که پتانسیل اجتماعی در ایران به حد بسیار بالایی رسیده است باید این پتانسیلها به سمت اصلاح مواردی هدایت شود که بیشترین پیشرفت را حاصل میکند.
در ادامهی این مطلب برخی از مواردی که شاید خوب باشد آنها اصلاح شوند را بیان میکنم.
ادامه مطلبدر دریای فکر دست و پا میزدم که به تحلیلی مادی در تایید اخلاق کانتی رسیدم. قائدهی طلایی اخلاق یا تقارن انسانها با یکدیگر مورد خدشههای مختلف وارد میشود. یکی از این چالشها آن است که هر شخص منی دارد که بین خودش و دیگران ترجیح ایجاد میکند. یعنی اگر انسان میفهمد که دیگری نیز باید غذا بخورد ولی به واسطهی این که خودش است ترجیح میدهد خودش غذا بخورد. یعنی همانطور که میفهمد دیگری هم باید غذا بخورد میفهمد که بدن خودش نسبت به بدن دیگری نوعی ترجیح دارد. در ادامهی این سخن مدلی ارائه خواهم کرد که در صورت پرورش قادر خواهد بود این ترجیح را رد کند. خوبی این مدل هم فیزیکی بودن و مادی بودن آن است. اگر علاقهمند به خواندن این تحلیل هستید میتوانید همراه من به ادامهی این مطلب بیایید.
ادامه مطلب
درباره این سایت